بازدید امروز : 85
بازدید دیروز : 90
کل بازدید : 672854
کل یادداشتها ها : 874
موجی به صخره کوبید پرنده پر زد
وقتی که با دل من حرف سفر زد
رو خاک خیس ساحل
کشیدم نقش یک دل
اخرین یادگاری
با گریه گفتم اخر
مرا بی یار و یاور
به دست که می سپاری
میمیرم بی تو من
باقلبم حرفی بزن
که هیچم بی تو در باران
در چشمم التماس میمیرم از هراس
که بمانم بی تو تنها
باورم نمیشه دستات توی دست من نباشه
رو در ودیوار خونه گرد تنهایی بپاشه
باور نمیشه چشمات بره مال دیگرون شه
با غریبه آشنا شه با غریبه مهربون شه
تو همونی که میگفتی تو دنیا
هیچکی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که میگفتی قلبم
مال تو باشه واسه همیشه
(پس چی شد؟)